جزیره‌ای در دنیای مجازی

دست‌یابی به اینترنت ملی در مواجهه با جریان آزاد اطلاعات چگونه میسر است؟

به دلیل مشخص نبودن راهکارهای دست‌یابی به اینترنت ملی، طرح ارایه شده چندان قابل بررسی نیست و ما به روشنی نمی‌دانیم شبکه‌ ملی اینترنت قرار است به چه خودکفایی در اینترنت برسد.

پس از مطرح شدن طرحی با عنوان ‌«اینترنت ملی» از سوی متولیان رسمی فناوری نوین ارتباطی در کشور این پرسش مطرح شد که شبکه جهانی چگونه ملی می‌شود ، دلیل طراحی و اجرای چنین طرحی چیست و آیا این طرح، به سرانجام خواهد رسید یا سر انجام به دلیل فقدان کارشناسی و نسنجیدگی به تاریخ می‌پیوندد؟

تا این‌که دلیل طراحی چنین شبکه‌ای از سوی وزارت ارتباطات و فن‌آوری اطلاعات هزینه‌ بسیار بالای استفاده از شبکه‌ جهانی اینترنت و غیرقابل اعتماد بودن آن و ایجاد احساس امنیت برای کاربران در تبادل اطلاعاتی در مسیری امن عنوان شد.

 این در شرایطی است که به دلیل مشخص نبودن راهکارهای دست‌یابی به اینترنت ملی، طرح ارایه شده قابل نقد و بررسی نیست و ما به روشنی نمی‌دانیم شبکه‌ ملی اینترنت قرار است به چه خودکفایی‌ای در اینترنت برسد.

 با نگاه به اهدافی چون دولت الکترونیکی لازم است هزینه‌های زیادی صرف شود و خودکفایی در اینترنت امکان‌پذیر نیست چرا که اطلاعات در جریان است و در اغلب موارد ما وارد کننده اطلاعات هستیم و نیاز بهره‌گیری از شبکه‌ اینترنت، یک نیاز جهانی است.

 این طرح که در ابتدا با سروصدای بسیاری مطرح شد هنوز به صورت شفاف برای کارشناسان و عموم مردم تشریح نشده و هر کسی تعریف خاص خودش را از این شبکه دارد، بنابراین تشریح آن از سوی طراحان یک ضرورت است. به گفته‌ مسئولان، ظاهراً تامین اعتبار اینترنت ملی نیز با مشکل مواجه شده و طرح تنها مرحله‌ طراحی مفهومی ‌خود را می‌گذراند.

اعتبار لازم برای پروژه اینترنت ملی حدود یک میلیارد دلار، حدود 900 میلیارد تومان اعلام شد و به گفته‌ مسئولان ‌در صورت تصویب طرح در مجلس و تامین اعتبار آن، این شبکه باید در مدت سه سال ایجاد ‌شود که علاوه بر میزبانی تمام سایت‌های ایرانی، ‌امکان ارایه سرویس به خارج از کشور را هم دارا خواهد بود.

بودجه‌ا‌ی10 میلیارد تومانی در ابتدا برای شبکه‌ ملی اینترنت یا همان اینترنت ملی در کمیسیون صنایع و معادن تصویب شد اما در کمیسیون تلفیق به تصویب نرسید، کمیسیون تلفیق به دلیل توجیه نبودن در مورد «مفهوم اینترنت ملی» آن را تصویب نکرد.

 طراحی جزیی این شبکه باید تا پایان آذرماه سال 85 به پایان می‌رسید که با اتمام این مرحله اجزای شبکه و نیازهای آن به‌طور دقیق مشخص و موارد قانونگذاری و برآورد هزینه‌ لازم برای طراحی این شبکه نیز اعلام و در دی ماه طراحی جزئی این شبکه نهایی می‌شد.

این در حالی است که سرپرست مرکز تحقیقات مخابرات ایران اخیراً درباره‌ این‌که شبکه‌ ملی اینترنت چه زمانی کاربردی می‌شود گفته است که هنوز بر سر مشخص نبودن مدل مفهومی ‌این شبکه و تامین اعتبارات این پروژه با مشکل مواجهیم چون دولت اعتبار مشخص را برای این شبکه‌ تعیین نکرده است، از این رو وزارت ارتباطات و فن‌آوری اطلاعات به‌عنوان یک ضرورت از محل اعتبارات مرکز تحقیقات مخابرات برای هرچه سریع‌تر به سرانجام رساندن این طرح تلاش می‌کند!

به گفته حامد قنادپور کارشناس IT اگر منظور از شبکه‌ ملی اینترنت شبکه‌ای ملی است که ما بر مبنای آن بتوانیم قبل از ورود به فضای اینترنت جهانی وارد این شبکه شویم و اطلاعات مورد نیاز خود را روی آن پیدا کنیم، به تعبیری دیگر منظور یک شبکه‌ اینترانت یا یک VAN ملی است که اطلاعات داخلی روی آن باشد، طرح خوبی است اما این‌که چگونه قرار است به این شبکه دست پیدا کنیم، هنوز مشخص نیست.

 او با اشاره به لزوم ایجاد زیرساخت‌های لازم می‌گوید: ایجاد زیرساخت‌های مورد نیاز کار پیچیده‌ای نیست و قابل انجام است اما فراهم کردن محتوای مناسب مورد نیاز این شبکه کار آسانی نیست، به‌خصوص که در حال حاضر نهادهای مختلف داخلی هنوز برای به‌روز کردن سایت‌های خودشان توانایی ندارند.

 این کارشناس IT می‌گوید، اگر به مسئله ایجاد این شبکه به دید ایجاد یک وب ‌هاستینگ ملی نگاه کنیم که محتوای آن باید از اطلاعات درون اینترنت تغذیه شود، در آن صورت به طراحی سیستم‌های هوشمندی نیاز داریم که بتوانند اطلاعات مورد نیاز را دسته‌بندی کرده و در شبکه قرار دهند و این کار هم به یک تیم کاری بزرگ نیازمند است.

از طرفی به نظر می‌رسد با توجه به این‌که بخش خصوصی برای سرمایه‌گذاری روی این طرح، انگیزه‌ لازم را دارا نیست، شبکه‌ ملی اینترنت در کشور به سرانجام روشنی نخواهد رسید.

 در چنین شرایطی، عبدالمجید ریاضی دبیر شورای عالی فن‌آوری اطلاعات نیز، چندی پیش در گفت‌وگو با خبرگزاری دانشجویان ایران، در حمایت از این طرح عنوان کرده بود که شبکه‌ اینترنت ملی با تامین پهنای باند وسیع، بستر مطمئن، پایدار و امنی را برای توسعه‌ فن‌آوری اطلاعات ایجاد می‌کند که نقش بسزایی در تحقق شعارهای چهارگانه‌ دولت نهم دارد!؟

 اما از نکات مبهم در مورد این طرح، نبود توجیه فنی خاص با توجه به نام این پروژه بود و به‌‌رغم شعارهایی که درباره‌ اینترنت ملی از سوی مسئولان وزارت ارتباطات و فن‌آوری اطلاعات مطرح ‌شده است، این طرح چنان مبهم است که به نظر کارشناسان، امکان اظهار نظر درباره آن وجود ندارد و مدیران و مسئولان وزارتخانه نیز تنها به کلی‌گویی پرداخته‌اند و هیچ‌گاه وارد جزئیات آن نشدند.

 اما شبکه‌ ملی اینترنت پس از گذراندن دوره سه ساله به کجا خواهد رسید؟ کارشناسان فعال در حوزه‌ فن‌آوری اطلاعات پاسخ می‌دهند.

دستیابی به اینترنت ارزان یکی دیگر از اهداف این شبکه ملی عنوان شده که به ایجاد شدن یا نشدن شبکه ربطی ندارد؛ وقتی نتوانیم با کمک شبکه‌ ملی اینترنت به اطلاعات وسیع دست یابیم یا امکانات جهانی را در اختیار بگیریم، ارزان یا گران بودن این شبکه معنایی ندارد.

بهرام پیری، کارشناس IT معتقد است نخستین گام در پروژه‌ شبکه‌ ملی اینترنت، داده‌پردازهای ملی بودند که با تعریف مشخص هم نتوانستند کاری از پیش ببرند، چه برسد به اینترنت ملی که بودجه‌ای هم به آن اختصاص داده نشده است.

 شبکه ملی تعطیل نیست

 با این همه، محمد سلیمانی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات می‌گوید، امسال 60 میلیارد تومان سرمایه‌گذاری خواهد شد تا زمینه گسترش شبکه ملی اینترنت در کشور فراهم شود.

سلیمانی اظهار می‌کند: سرمایه‌گذاری 60 میلیارد تومانی در دیتا به منظور توسعه و گسترش شبکه ملی اینترنت است. او در پاسخ به این‌که برخی از منتقدان معتقدند، با اختصاص ندادن بودجه مجزا به موضوع «اینترنت ملی» این پروژه تعطیل شده است، تاکید می‌کند: این شبکه اکنون در حال اجرا است و اتصال مدارس، اداره‌ها و 10 هزار بانک به شبکه ملی اینترنت از جمله این برنامه‌ها است.

در همین حال امیرحسین شفیعی یک فعال حوزه‌ اینترنت در گفت‌وگو با خبرگزاری دانشجویان ایران، درباره‌ ارزیابی خود از وضعیت شرکت‌های اینترنتی در کشور می‌گوید: روز به روز شاهد ورشکسته شدن شرکت‌های مختلف در این حوزه‌ایم و به دلیل هزینه‌ بالایی که شرکت‌ها متقبل می‌شوند و از طرفی نبود حمایت از آن‌ها شاهد افزایش این اتفاق در کشور هستیم.

به‌ گفته او، دولت کاری به شرکت‌های IT و حمایت از فعالیت آن‌ها ندارد و فقط ماهانه هزینه‌های خود را از این شرکت‌ها دریافت می‌کند، به عنوان نمونه هزینه‌ دیتا پیش از این هر دو ماه یک‌بار از شرکت‌ها دریافت می‌شد و اگر شرکت‌ها قدرت پرداخت آن را نداشتند، هزینه‌ها قسط‌بندی شده یا به آن‌ها فرصت داده می‌شد اما در چند ماه اخیر به‌‌رغم پرداخت هزینه‌ها به‌صورت یک‌ماهه، سخت‌گیری‌هایی نیز در پرداخت به‌موقع آن‌ها اعمال می‌شود.

 شفیعی با اشاره به موضوع خصوصی‌سازی می‌گوید: ما هنوز شاهد وقوع این امر در کشورمان دست‌کم در حوزه‌ ICT نیستیم، به عنوان نمونه بحث گرفتن پهنای باند اینترنت باید به عهده‌ شرکت‌ها و بخش خصوصی باشد، این در حالی است که این کار در کشور ما از سوی مخابرات انجام می‌شود و از طرفی تضمینی برای فعالیت شرکت‌ها در این حوزه وجود ندارد در صورتی که اعتماد و امنیت برای شرکت‌ها از مهمترین مواردی است که باید به آن توجه کرد.

رکود توسعه محتوا

با توجه به این‌که ضریب نفوذ اینترنت در سال گذشته با رشد 60 درصدی نسبت به سال 84 ، به 16 درصد رسید و بر اساس آمار موجود،‌ ایران از نظر ضریب نفوذ اینترنت از کشور مالزی نیز پیشی گرفته است.

محمد مهدی نایبی استاد دانشکده‌ برق دانشگاه صنعتی شریف معتقد است در زمینه‌ اینترنت بسیار عقب هستیم و مسئله‌ اصلی این است که باید همزمان با توسعه‌ زیرساخت‌ها به توسعه‌ محتوا بپردازیم تا کاربران اینترنت به دلیل کاربردهای اینترنت به استفاده از آن گرایش پیدا کنند؛ به عنوان نمونه خرید اینترنتی، دولت الکترونیکی و انجام بسیاری از کارها با کمک اینترنت به‌جای مراجعه‌ حضوری به اداره‌ها سبب افزایش کاربران اینترنت می‌شود. ولی در صورتی که صرفاً توسعه‌ زیرساخت‌ها بدون توجه به توسعه‌ کاربردهای آن صورت بگیرد، مردم از آن استقبال نخواهند کرد.

 با توجه به ارایه نشدن راهکارهای عملیاتی این طرح از سوی طراحان آن،‌ هنوز مشخص نیست که اجرای طرح هایی چون «اینترنت ملی» در شرایطی که هنوز پروژه‌های بسیاری در وزارتخانه‌ها و سایر بخش‌های دولتی معطل مانده یا به نتیجه دلخواه نرسیده است، چیست؟

نویسنده : بنیامین صدر

همشهری آنلاین

جنگ در دنیای مجازی

منبع: سایت آینده‌نگر

جنگ های آینده با بکارگیری کامپیوتر انجام می شود و فناوری نوین اطلاع رسانی هر چه بیشتر در خدمت ارتش ها قرار خواهد گرفت. برای سربازان آینده، جنگ بدون کامپیوتر بی معنی است و چرخ بال ها، تانک ها، نفربرها و حتی تجهیزات سبک و فردی سربازان هرچه بیشتر الکترونیکی خواهند شد. سربازان آینده در زمان وقوع یک جنگ حقیقی، با فناوری پیشرفته اطلاع رسانی، سیستم های ویدیویی و اینترنت لحظه به لحظه از جایگاه خود، موقعیت دشمن را زیر نظر می گیرند. نخستین نمونه های بکارگیری چنین روش هایی به عنوان نمونه در جریان جنگ بالکان و جنگ دوم خلیج فارس صورت گرفت.

به گزارش بنگاه سخن پراکنی بریتانیا (
C.B.B
) دولت انگلیس قصد دارد برای نهایی کردن بکارگیری چنین سیستم ها و تجهیزاتی تا سال 2011 میلادی، نزدیک به یک میلیارد پوند هزینه کند. این در حالیست که در فرانسه، آلمان، اسپانیا و ایتالیا نیز طرح های مشابهی در نظر گرفته شده است. این گزارش می افزاید: ایالات متحده آمریکا نیز می کوشد تا سال 2010 میلادی، بیش از 4 میلیارد دلار در برنامه بهینه سازی پیاده نظام خود سرمایه گذاری کرده و 50 میلیارد دلار برای استفاده از فناوری نوین اطلاعاتی _ ارتباطی در ارتش خود هزینه کند.

• سلطه ماهواره ای

طراحی سیستم های پیشرفته تصویربرداری ماهواره ای با قابلیت های برتر و توانمندی بالای نظارت، به عنوان یک پیشرفت بزرگ علمی و عرصه توسعه فناوری های ارتباطی محسوب می شوند. بنابر این نمی توان از نظر دور داشت که کشورهای پیشرفته و صاحب فناوری ساخت ماهواره به دنبال به دست آوردن امکانات گسترده تر در بهره گیری از فضا به منظور برتری های اطلاعاتی بر دیگر کشورها هستند. در این میان سنجش از دور به عنوان علمی با گستره وسیع قادر است با بهره گیری از ماهواره ها به اندازه گیری و ارزیابی عوارض بر روی زمین، هوا و دریا بدون حضور فیزیکی بپردازد. سنجش از دور در آغاز در انحصار اهداف نظامی و امنیتی بود که با پایان جنگ سرد در اختیار اهداف صلح جویانه نیز قرار گرفت.

در واقع ماهواره ها را باید مولود مبارک جنگ و نظامی گری دانست، مولودی که رفته رفته در حوزه های غیرنظامی کارآمد و ارزشمند شد و اکنون به عنوان ابزار جادویی برای برتری های همه جانبه اطلاعاتی کشورهای صاحب این فناوری و پیروزی بدون جنگ در جهان مطرح است.

اما مشکل کشورهای توسعه نیافته در بهره برداری از این فناوری هزینه بالای دسترسی و بهره برداری از آنست که سبب شده این کشورها به سیستم های کشورهای پیشرفته وابسته باشند. در همین حال و با رشد فناوری فضایی و مینیاتوری شدن این سیستم ها، دسترسی ارزان به فضا ممکن شده و بسیاری از کشورهای در حال توسعه را بر آن داشته که با توسعه ماهواره هایی با قابلیت های ارزان تر سیستم ملی سنجش از دور خود را گسترش دهند.

• جنگ در دنیای مجازی

برای آغاز جنگ ایالات متحده علیه عراق، جوج بوش، رییس جمهوری آمریکا در روز 6 فوریه 2003 از عبارت بازی تمام شد، استفاده کرد. با گسترش بازی های رایانه ای جنگی، واقعیت تلخ جنگ به راحتی به دنیای مجازی کامپیوتر راه یافت و تراژدی ملموس جنگ با همه خشونت ها و زشتی های خود در خدمت سرگرمی های رایانه ای قرار گرفت. بازی هایی که به لحاظ سیاسی کاملا هدایت شده و حساب شده طراحی شده اندو در خدمت سیاست های سلطه جویانه قرار دارند. در دنیای مجازی، هیچکس زخمی یا کشته نمی شود و قربانیان خانواده ای ندارند که نگران سرنوشت شان باشد. بازی کننده رایانه ای در برخی واقعیت های جنگی غوطه ور می شود. او تجسم یک سرباز است که در موقع دفاع از نظم نوین جهانی به رهبری ایالات متحده آمریکا و هم پیمانانش قرار دارد. ارتش آمریکا با جذب ماهرترین برنامه پردازان رایانه ای و خریداری موتورهای توانمند اینگونه بازی ها، به تشویق آموزش و هدایت نیروهای هوادار خود می پردازد.

به گزارش نشریه لوموند دیپلماتیک، ارتش ایالات متحده هدف از طراحی این بازی را، جذب تعداد بیشتری از جوانان به سوی مشاغل نظامی و همسویی با خط مشی آمریکا در جریان جنگ های اخیر ضدتروریسم در افغانستان و عراق عنوان کرده است. از مطرح ترین اینگونه بازی های رایانه ای می توان به سه بازی توفان صحرا، بازگشت به قلعه ولفن اشتاین و بازگشت به بغداد اشاره کرد که در حجم گسترده ای در بازارهای جهانی عرضه شده و در آن سرباز ارتش آمریکا به عنوان نماد خیر در برابر شرارت معرفی شده است. هرچند که از عمر نخستین بازی رایانه ای نزدیک به 30 سال می گذرد و گسترش صنعت اینگونه بازی ها به موضوعی غیرقابل انکار بدل شده و هیچکس را نمی توان از پیشرفت در طراحی بازی های کامپیوتری بازداشت، ابزارهای رسانه ای دنیای امروز، باید دستخوش تغییر و تحول بنیادین شودتغییر و تحولی که سرانجام بازی های رایانه ای را از انحصار بی صدای طرز تفکری خاص و بدل شدن به سلاح تبلیغاتی خارج کند.

بی‌سوادی نوین

نویسنده: مهدی صمدی
منبع: باشگاه اندیشه

کشورهای عقب‌مانده سعی فراوانی به خرج دادند تا مگر بتوانند ضعف فرهنگی خود را نسبت به غرب جبران کنند. آنها نیز بی‌سوادی را به عنوان یکی از عمده‌ترین شاخص‌ها در پیش گرفتند. با این حال به زودی مشخص شد بی‌سوادی نوین جای حروف الفبا را گرفته است.
حدود 20 سال پیش، انتشار کتاب‌هایی چون شوک آینده، موج سوم، جابه‌جایی قدرت، به سوی تمدن جدید و جنگ و ضد جنگ از سوی تافلرها (الوین و هایدی) آغاز راهی پرخطر را نوید می‌داد، راهی که از نظر خود آنها نبایستی زیاد هم طول می‌کشید تا به سرانجام برسد.
تافلر معتقد بود که هر چند موج اول حدود 1000 سال به طول انجامیده است ولی موج دوم (
Mas Industrial) یا به قول تافلر جامعه متجدد چیزی حدود 300 سال در حال چالش بود تا آنکه توانست استقرار یابد. در عین حال موج سوم یا (re – engineering
) مطمئناً این مدت را کاهش خواهد داد و با شتاب بیشتری به پیش خواهد رفت.
واقعیتی که همه‌ی جامعه جهانی را به خود مشغول داشته، انتقال از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعات پایه است که گاه از آن به عنوان انقلاب اطلاعاتی نام برده می‌شود. اطلاعات یا به قولی ـ دانایی ـ تبدیل به ابزار پرقدرتی شده است تا ملت‌ها را برای رسیدن به توسعه اقتصادی و اجتماعی یاری رساند. ولی آنچه بیشتر جلب نظر می‌کند این است که گویا شکاف بین غنی و فقیر در جامعه اطلاعاتی بسیار گسترده‌تر از جامعه صنعتی است. این شکاف که از آن به شکاف دیجیتال تعبیر می‌شود از دو منظر قابل بازبینی است. اول از لحاظ دیجیتالی که ناشی از دانش الکترونیک می‌باشد و دوم از نظر عقب‌ماندگی اطلاعاتی که همان موج سوم است که تافلر مطرح می‌کند، زیرا از نظر وی هنوز بسیارند کسانی که در جوامع اول و دوم روزگار سپری می‌کنند.
کشورهایی هستند که به قولی غنی شده از دانش به شمار می‌‌روند. این کشورها با داشتن معادن اطلاعاتی، قلب‌های موج سوم به شمار می‌روند. در این بین کشورهایی که اطلاعات از آنها دریغ شده است نیز وجود دارند که بایستی فکری به حال آنها کرد.
این عقب‌ماندگی مسأله‌ای نیست که فقط در قالب دیجیتالی آن به عنوان یک تکنولوژی شیک مورد عنایت باشد بلکه در کنار آن فرصت‌های رشد اقتصادی و توزیع ثروت از یک سو و پیشرفت‌های بهداشتی، خدماتی و آموزشی از سوی دیگر همه و همه در بطن این انقلاب اطلاعاتی قرار گرفته است.
گذرگاه‌های الکترونیک یا بزرگراه‌های اطلاعاتی سبب می‌شود انسجام در سیستم‌ها و زیرساخت‌های جامعه اطلاعاتی به بالاترین حد خود برسد. ولی این چرخه کاملاً به نفع کشورهای شمال در جریان است. در رقابت جهانی اطلاعات، کشورهایی پیروز می‌شوند که دگرگونی ناشی از این امواج را با کمترین جابه‌جایی و ناآرامی ناخواسته و خارج از کنترل به انجام رسانند و اگر کشوری موفق شد این جابه‌جایی را با کمترین تلفات به پایان برساند آماده است تا به دنیای دیجیتال شده اطلاعاتی پای گذارد.
اگر روزی دولت‌هایی که هنوز انقلاب اطلاعاتی را تجربه نکرده‌اند بتوانند در این مسیر گام بگذارند و با تحول دولت خود به
e – government یا دولت الکترونیک برسند، مطمئناً خواهند توانست حاشیه‌راندگی از نوع جدید را پشت سر گذاشته و دوباره به بطن جامعه جهانی بازگردند. ولی تا این تحول به وقوع نپیوسته است، هنوز آنها در کناره‌های خط طولی زمین اطلاعات منتظر خواهند بود تا نوبت آنها برسد. این حاشیه‌نشینی باعث می‌شود تا تعادل نیروهای بین‌المللی نیز به هم بخورد. مناسبات داخلی و بین‌المللی هم از این پس حول محور انقلاب اطلاعات در حال تحول است و تا دولتی خود را با این موج سریع‌السیر همگام ننماید نخواهد توانست به معادلات قدرت در امور داخلی و بین‌المللی چنگ بیندازد و در حل و فصل آنها نقش‌آفرین گردد.
از نظر تافلر، نماد تمدن اول بیل بود که در کشاورزی پایه و اساس به شمار می‌رود و نماد تمدن دوم خط تولید. حال آنکه او نماد تمدن سوم را کامیپیوتر می‌داند که خود میزبان شبکه‌های اینترنت است. اینترنت که بزرگ‌ترین دستاور ارتباط بشر به شمار می‌رود ابتدا قرار بود فرصت‌هایی برابر برای همه جامعه جهانی بیافریند، فرصت‌هایی که حتی دولت‌های جنوب نیز از آن بهره‌مند باشند و از این طریق اطلاعات به نحو یکسان و در حد مطلوب در سراسر جهان جریان یابد.
گسترش اینترنت با زبان انگلیسی و فرصت نیافتن فرهنگ‌های بومی باعث شده است اینترنت از هدف والای خود فاصله بگیرد. فضای الکترونیکی حدود 70% ظرفیت خود را با زبان انگلیسی پرکرده است ـ هر چند لفظ پر شدن، چندان مناسب نیست و بهتر است بگوییم 70% دارایی آن با زبان انگلیسی انباشته شده است ـ هرچه سهم دولت‌ها در میدان اطلاعات بیشتر می‌شود و آنها می‌توانند سهم متفاوت‌تری نسبت به گذشته به خود اختصاص دهند، نگرش آنها نسبت به گذشته تفاوت کرده و موضع‌گیری‌های جدیدی از خود بروز می‌دهند. با وجود این هیچ کس شک ندارد که اهداف شبکه جهانی بسیار بیشتر از آن است که هم‌اکنون به دست آمده است. اهدافی چون ایجاد جامعه اطلاعاتی مردم محور و همه شمول و توسعه‌مدار یا جامعه‌ای که همه بتوانند به اطلاعات آن دسترسی داشته باشند و آن دانایی‌ها را به کار گیرند.
ویژگی دیگر جامعه اطلاعاتی شتاب است. در این جامعه پول با سرعت در حال حرکت است و این سرعت سبب می‌گردد که پول در دست کسان زیاد‌تری هم قرار گیرد و به آنها نیز کمک نماید. در عین حال تفاوت تکنولوژی یا شکاف دیجیتالی سبب گردیده است این گردش عموماً میان کشورهای شمال بوده و سبب ثروتمندتر شدن آنها گردد و کشورهای جنوب همچنان فقیر و فقیرتر گردند.
سازماندهی سابق کاملاً در حال فروپاشی است و از نومهندسی کردن یا
re – engineering درحال طراحی مجدد اما متفاوت‌تر و کاربردی‌تر حول محور فرایندهاست. در این فرایند آنچه اهمیت دارد بصیرت و اطلاعات است و نه تعداد کارگران و بیشتر بودن خطوط تولید. این انقلاب بر شیوه‌های جدید بهره‌برداری از دانایی استوار شده است. امروزه گسترش و توزیع و تسلط بر اطلاعات که به آن عنوان (IT
) اطلاق می‌شود کانونی است برای بهره‌وری و فعالیت برای کسب قدرت بیشتر و این همان نقطه‌ای است که نوعی درگیری عمیق را بین تمدن جدید که مبتنی بر اطلاعات و ارتباطات است با تمدن‌‌های سابق ایجاد نموده است.
مثال عمده‌ای که می‌توان در این باره مطرح کرد مسأله استفاده از انقلاب دانش اطلاعاتی در نیروهای نظامی است. این مسأله که به آن لفظ
C4I اطلاق می‌گردد در سه جنگ سال 91 (طوفان صحرا) و افغانستان و جنگ سال گذشته عراق به کار برده شده است. فناوری مذکور قسمتی از فناوری اطلاعات (TI) است که کاربرد نظامی دارد. نیوت گنگریج رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا می‌گوید: در سال 1991 جهان شاهد اولین جنگ بین سیستم‌های نظامی موج سوم با یک ماشین کهنه موج دومی بود.
طوفان صحرا انهدام یک جانبه عراقی‌ها به دست آمریکایی‌ها و متحدانش بود آن هم بیشتر به این دلیل که سیستم‌های موج سومی به طرز کوبنده‌ای ثابت کردند که سیستم‌های ضدهوایی پیچیده نسل دوم در برابر جنگنده‌های رادارگریز موج سوم هیچ خاصیتی ندارند و ارتش‌های سنگر گرفته موج دوم در مواجهه با سیستم‌های اطلاعاتی موج سوم برای هدف‌گیری و لجستیک به سهولت مقهور و منهدم می‌شوند.
جهانیان یک بار دیگر در برابر نظریه‌پردازان آمریکایی کوتاه آمده‌اند و پیش‌بینی‌های آنها باز درست از آب درآمده است.
IT رفته رفته کل جهان را به اشغال خود درمی‌آورد و حتی با مجهز شدن به سیستم‌های مخابراتی و گذار IT به ICT
این تحول عمق بیشتری نیز به خود گرفته است. یک بار دیگر جهان چیزی حدود 20 سال بعد از اینکه یک نظریه‌پرداز تحول امری را پیش‌بینی نمود و آمریکایی‌ها خود را در قبال آن آماده کردند، به جنب و جوش درآمده است تا خود را در یک جبهه واحد قرار دهد تا مگر به چالش‌های موجود بر سر راه انقلاب اطلاعاتی مستولی شده و خود را بیمه نماید.
چالش‌های فراوانی در این راه قابل پیش‌بینی است که تسلط بر آنها نیازمند اجماع جهانی است. مسائلی مانند لزوم هماهنگی در تدوین استانداردهای فنی اینترنت، شکل دادن به مبنا و منابع اینترنت، هماهنگی در سیاست‌های جلوگیری از انحراف در استفاده از اینترنت، مسائل امنیتی و حفاظتی در شبکه و مقابله با برنامه‌های مخرب و مسائلی از این دست. هر چند پایه و اساس در جامعه اطلاعاتی، آزادی اطلاعات و جریان یافتن آنها در بزرگراه‌های اطلاعاتی است ولی لزوم قانومند شدن برخی امور نشان می‌دهد که باز بودن بی‌حد و حصر شبکه و فقدان قانونمندی آن می‌تواند آسیب‌های مخربی نیز در پی داشته باشد.
دولت‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که می‌باید نحوه عمل واحدی را برای رویارویی با چالش‌ها برگزینند و از پراکندگی پرهیز کنند. برای شکل‌گیری این عمل واحد، حضور کشورهای جنوب در کنار کشورهای شمال مهم تلقی می‌شود. علت آن، بین‌المللی بودن ذاتی اینترنت است. اینترنت به صورت ذاتی و ریشه‌ای مرز نمی‌شناسد. یعنی تصور شدنی نیست که یک کاربر تنها به سایت‌های داخلی دسترسی داشته باشد و برای راه یافتن به سایت‌های خارجی از گذرنامه یا پاسپورت استفاده کند. به همین دلیل برای آنکه قانونگذاری اطلاعاتی مفید فایده گردد، بایستی عملاً بین‌المللی باشد.

تشکیل اجلاس
WSTS (world summit information society)
در سال 1998 در نشست ITU (اتحادیه بین‌المللی مخابرات) اعضا به این نتیجه رسیدند که شکاف غنی و فقیر زیاد شده است. با توجه به نقش‌آفرینی ابزارهای مخابراتی در عرصه جهانی از جمله اقتصاد بین‌المللی، این اتحادیه تصمیم گرفت حرکتی برای مهار این شکاف شروع نماید. بر پایه همین ایده بود که سازمان ملل تصمیم گرفت این فکر را قانونمند نماید. مجمع عمومی سازمان ملل برای منظور با صدور قطعنامه‌ای از ITU خواست تا وظیفه برپایی اجلاس سران را بر عهده بگیرد، اجلاسی که در آن بتوان با حضور سران کشورهای جهان به بیان حساسیت این مسأله پرداخت. علاوه بر آن سازمان ملل از مدت‌ها قبل خود نیز به فکر چنین حرکتی بود.
وقتی بیانیه هزاره در سازمان ملل مطرح بود یکی از بندهای قابل توجه آن دقت در نقش ارتباطات و اطلاعات بود، زیرا این دو می‌توانستند نقش عمده‌ای در توسعه پایدار هزاره سوم ایفا کنند. در واقع سازمان ملل پس از تصویب کلیات، پرداختن به جزئیات و عملی کردن این تفکر را به
ITU واگذار کرد، زیرا طبق منشور ITO به دلیل اینکه سازمانی تخصصی به شمار می‌رود وظیفه‌های اینچنینی را نیز به گردن دارد. پایه و اساس برای این مسأله نیز منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر است. سازماندهی این اجلاس هر چند با ریاست دبیر کل ITU بوده است ولی با حضور سازمان‌های دیگر از جمله UNESCO, WTPO, UPU, WHO, FAO, ILO, UNEP, UNTDO, IEIA, ICAO و چند سازمان دیگر ابعاد مهم‌تری به خود گرفت. حضور سازمان‌های غیردولتی مدعو در کنار دولت‌ها نشانه دیگری از اهمیت WSIS بود. حمایت از مصرف‌کنندگان، توجه به نقش ارتباطات و اطلاعات در توسعه فرهنگی، توجه به حریم خصوصی افراد در عرصه ICT و توجه به امنیت و اخلاق و مسائل مربوط به تنوع فرهنگی از جمله دستور کارهایی بود که WSIS به آنها پرداخت. این اجلاس اولین حرکت جهانی نبود، هر چند اولین باری بود که سران کشورها بر سر موضوع جامعه اطلاعاتی گردهم آمده بودند. اقداماتی چون، نیروی ضربت سازمان ملل برای تکنولوژی‌های ارتباطاتی و تلاش کشورهای صنعتی دی‌هشت در این زمینه کارهایی بود که قبلاً به انجام رسیده بود.
قبل از اجلاس ژنو سه نشست تدارکاتی در همین شهر برگزار شده بود. نشست اول با حضور 950 شرکت کننده از 142 کشور و همچنین نهادهای بین‌المللی غیردولتی و مجامع اقتصادی، نشست دوم هم با حضور 1500 شرکت‌کننده و همچنین نشست سوم که مدتی قبل از اجلاس اصلی در همان شهر برگزار شده بود.
پنج اجلاس منطقه‌ای هم در پنج منطقه از جهان برگزار گردید. این پنج اجلاس در شهرهای باماکو (مالی)، بخارست (رومانی)، توکیو (ژاپن)، باوارو (دومینیکن) و بیروت (لبنان) برگزار شده است. اینها مقدماتی بود تا به وسیله آن دولت‌ها برای حضور در اجلاسیه نهایی آماده شده و به وحدت عمل منطقه‌ای دست یابند.
این اجلاس مسیری جدید پیش روی سازمان ملل قرار داد تا برای ورود به عرصه
ICT آماده شود. هر چند قصد اجلاس WSIS بیشتر ایجاد یک جبهه واحد بود تا بتوان به یک دیدگاه و درک مشترک نائل آمد ولی نتایج دیگری نیز از آن ناشی گردید. از جمله این نتایج می‌توان به قول همکاری اروپایی‌ها به آفریقا در زمینه کمک به ایجاد طرح‌های ICT اشاره کرد. اعلامیه پایانی نیز نشان داد هر چند دولت‌های متفاوت دیدگاه‌های مختلفی در مواجهه با اینترنت دارند ولی همچنان امیدواری برای رسیدن به یک اجماع جهانی همچنان باقی است.
ایجاد یک مرکز جهانی برای اعمال مدیریت و سیاست‌گذاری بین‌المللی برای اینترنت و کمک به فراهم‌سازی زیرساخت‌های ارتباطی دولت‌های فقیر و در حال توسعه از جمله نکات مثبت این اجلاس بود.
اجلاس بعدی سران که قرار است سال 2005 در تونس بر پا گردد نیز می‌تواند نتیجه عملی اولین توافقات را بررسی کرده و مسیری روشن‌تر را برای جامعه اطلاعاتی ترسیم نماید.

 

پارادایم

پارادایم چیست؟

امروزه هیچ کس در مورد چرخش زمین به دور خورشید تردید ندارد، درست همان گونه که دانشمندان قبل از اریستاکوس در مورد چرخش خورشید به دورزمین یقین داشتند. آیا ممکن است باورهای امروزهم روزی باطل شود؟ دنیای کسب و کارطی سه  دهه ی اخیر شاهد ظهور»مشتری گرایی» و برتری کسب و کار و افول »مهندسی گرایی« و برتری فنی بوده است. عاقبت نافرجام شرکت خودرو سازی رولزرویس به عنوان نمادی از کیفیت گرایی مهندسی و شکوفایی مشتری گرایانی همچون تویوتا و هوندا برای هیچ کس جای تردید باقی نگذاشت که رویکردهای موفقیت آور»گذشته« نمی توانند مبنایی برای موفقیت امروز باشند.

در عرصه ی صنعت نیز »تولید انبوه « از بین می رود و به جای آن »تولید ناب« می نشیند دیر باوران به این تغییر یکی پس از دیگری هم چون کارخانه ی جنرال موتورز در فرامینگهام از صحنه ی صنعت خودرو سازی به صفحات تاریخ رانده می شود.

علم، کسب و کار و صنعت، تفاوتی ندارد ، همه ی عرصه ها در معرض تحولات عمیق و پایدارقرار دارند. هر روز قواعد جدیدی ظهور یافته و قواعد گذشته را منسوخ می کند. این تغییرات هر بار فصل نوینی برای پیش فرض ها، برداشت ها و شیوه های اثر بخش زندگی گشود و گامی دیگر بشر را در بی نهایت تکامل به پیش می برد.

این ها نمود هایی از مفاهیم  پرراز و رمز پارادایم هاست. مفاهیمی که با جها ن عالی تری از ادراکات بشری پیوند خورده است .

1-2- پارادایم؛ راه نمای حقیقت

پارادایم ها (در اوج گمنامی) حاکمان واقعی جهان هستی هستند. اولین بار توماس کوهن د ر جستجوی این سوال که اکتشافات علمی چگونه به وقوع می پیوندند به وجود پارادایم ها پی برد. کوهن ابتدا تحصیل خود را در رشته ی فیزیک دانشگاه هاروارد آغاز کرد ولی علائق وی سبب شد تا دکترای خود را با موضوع تاریخ علوم به پایان برد. کوهن در سال 1962 در کتاب برجسته ی خود تحت عنوان »ساختار تحول علوم« اعلام داشت که تفکرات و تحولات مهم علمی با جابه جایی پارادایم ها جریان می یابد و از این دیدگاه به تفسیر پدیده های علمی جهان پرداختند. پس از وی هارموند 1970 ، اسمیت 1975 و بارکر 1992 به توسعه ی نظریات کوهن پرداختند. ژول بارکر نظریه ی پارادایم را به دنیای صنعت، تجارت و کسب وکار توسعه داد و سرفصل جدیدی درابعاد و کاربرد مفاهیم پارادایم گشود.

پارادایم ها راهنمایی برای حل مسائل انسان هستند. انسان د رچارچوب پارادایم  می اندیشد، می فهمد و قضاوت می کند.

 

پارادایم، تجلی لایه ای از حقیقت هستی است. هر پارادایم محدوده ای از عالم هستی و قواعد آن را بر روی ما می گشاید و پیش فرض ها، باورها و برداشت های ما نسبت به موضوعات را تعیین می کند.

 

ارزش این مفهوم هنگامی آشکارتر می شود که توجه کنیم هیچ گاه« حقیقت مطلق» قابل دسترس نیست، بلکه آن چه همواره ودرهرزمان وجود دارد تنها سطحی از حقایق است . کلرمونو کاسیدی درمقاله ای می نویسد : «پارادایم ها مجموعه ای از فرضیات و تصورات هستند که به نحوی حقیقت را توضیح می دهند، حقیقت هیچ گاه نمی تواند به طور کامل بیان شود و ما همواره به تقریبی ازآن دسترسی داریم».

پارادایم به منزله ی« نقشه» است که چگونگی «راه» را نشان می دهد  ولی هیچ نقشه ای نمی تواند واقعیت راه را به تمامی در ذهن ما تصویر کند.  نقشه، نقشه است و راه، راه. انسان وجوامع انسانی حقیقت را در صورت اجزایی مانند تاریخ، اقتصاد و فرهنگ، فیزیولوژی و صدها پارادایم دیگر درک می کند. صورت ها هر روز بیشتر تکامل می یابد و تصویر صحیح تری از حقیقت را آشکار می سازند. مکانیک نیوتنی سطحی از قواعد هستی را تعریف می کند و نظریات اینشتین سطح والاتری از آن را تبیین می نماید. سطوح برتر حقیقت ، اعتبار سطوح مادون را ازبین می برد و یا به شرایط خاصی محدود می سازد و این واقعیت دلیل ناکار آمدی قواعد موفقیت ساز گذشته را آشکار می سازند.

علاوه بر ماهیت، توجه به کارکردهای پارادایم نیز بسیار جذاب است. هر پارادایمی محدوده ای را تعریف کرده و د رآن محدوه، قواعدی را حاکم می سازد. این قواعد بسیار مهم هستند و تنها با درک عمیق و بهره گیری از آن هاست که موفقیت امکان پذیر می گردد. تولید انبوه درعرصه ای که قواعد تولید ناب حاکم است نمی تواند موفقیت آور باشد. کسب و کار نیز به دور از قاعده ی عرضه و تقاضا کاری بی فایده است. ژول بارکر در کتاب پرفروش خود که تحت عنوان پارادایم ها انتشار یافته است، می نویسد: «پاردایم مجموعه ای از قواعد است که محدوده ای را مشخص کرده و به شما نشان می دهد که برای موفقیت در این محدوده چگونه باید رفتار کنید. پارادایم الگویی برای چگونگی حل مسائل ارائه می نماید».

کاربرد مهم دیگر پارادایم ها، ایجاد ساختاری برای پیش فرض ها، باورها و برداشت های مشترک است. پارادایم ها دیدگاه انسان نسبت به حقیقت را بنا  می کند و به او طریق درک مسائل را نشان می دهد. پارادایم ها به انسان قدرت تجزیه و تحلیل مسائل پیچیده و نظم دهی به اجزای آن را می بخشد و مبنایی را برای قضاوت های او فراهم می کند. صحیح یا غلط بودن و چگونگی رسیدن به این نتایج نیز زایده ی پارادایم حاکم است. پارادایم ها اگرچه کامل نیستند، ولی حتی در چنین شرایطی نیز برای انسان ها راه گشا خواهند بود. پارادایم زمین مرکزی جهان در عصر خود پاسخگوی مسائل بشر بوده است. براساس این نظریه، محاسبات نجوم انجام می شده و قواعد آن در محدوده ی خود، کاربرد داشته است، فیزیک نیوتنی و نظریات تیلبر نیز به همین صورت بوده است. مادامی که یک پارادایم حاکم است، قواعد اثر بخشی را برای درک و حل مسائل بشر در اختیار می گذارد و هرگاه از این کار بازماند زمان مرگ آن فرارسیده و با پارادایم جدیدی جایگزین خواهد شد.

امروز هنوز پارادایم ها به خوبی شناخته نشده اند ولی برخی از خصوصیات آن برای انسان معلوم است:

سقوط به نقطه ی صفر: هنگامی که یک پارادایم جدید ظهور می کند توانمندی هایی که متکی بر قواعد پارادایم گذشته شکل گرفته است از بین خواهد رفت وهمه، صرف نظر از جایگاه خود در پارادایم قبلی می بایستی از صفر شروع کنند. بدین ترتیب سازمان هایی که تا آن زمان نامی از آن ها وجود نداشته است، در بستر یک پارادایم جدید فرصت رقابت و حتی پیروزی د رمقابل سازمان های بزرگ و پر سابقه را پیدامی کنند : بازار کامپیوتر از بدو پیدایش در اختیار شرکت هایی هم چون IBM ، DEC و CDC قرار داشت. وقتی کامپیوتر های شخصی(PC) ظهور پیدا کرد، این شرکت های پرآوازه ناگزیر شدند تا به همراه شرکت های گمنام و تازه واردی همچون کامپک، دل واپل حرکت خود را از صفر شروع کند. امروز در حالی که نامی از پیشکسوتانی مانندCDC و DEC در دنیای کامپیوتر خانگی وجود ندارد، تازه واردانی مانند دل و کامپک با بیش از 17 و 15 درصد سهم بازار در صدر ایستاده و شرکت IBM با حدود 7% سهم بازار را به ردیف پنجم جدول این بازار پررونق رانده اند! دوران انتقال پارادایم یک دوره ی استثنایی برای پیروزی کوچک ها در مقابل بزرگ ها است، زیرا درپارادایم جدید همه باید از صفر شروع کنند.

 مقاومت در مقابل تغییر: خصوصیت مهم دیگر پارادایم ها این است که با ایجاد یک چارجوب نگرشی، بر برداشتها و پیش فرض های انسان به شدت تاثیر می گذارد، تا حدی که پایبندان به پارادایم را از درک حقایق خارج از پارادایم محروم می سازد. این ویژگی سبب می شود تا نوآوری و خلاقیت در فضای پارادایم تنها به مرزهای آن محدود گردد. انسان های معدودی می توانند به خارج از محدوده ی پارادیم حاکم بیاندیشد و در این حالت نیز اندیشه ی آنان با مقاومت پایبندان به پارادایم حاکم مواجه خواهد شد. عقاید گالیله در دفاع از نظریه ی کپرنیک با مقابله ی شدید جامعه ی علمی عصر خود مواجه گردید. گالیله پس از گذراندن مدتی در زندان نهایتا طی یک مراسم رسمی به توبه از عقاید خود وا داشته شد!

 

 

2-2- پارادایم و شبه پارادایم

انسان قبل از آن که پارادایم را بشناسد، کارکردهای علمی آن را تجربه کرده بود. سودمندی این تجارب سبب شد تا انسان برای حل برخی از مسائل کاربردی خود به خلق فضای پارادایمیک بپردازد. آشناترین نمونه ی این پدیده ، قواعد ورزشی است. مجموعه ی قواعدی که هر چند حقیقتی ندارند و به منشا اصیلی متصل نیست، ولی مادامی که مورد پذیرش باشد همانند یک پارادایم واقعی بر جامعه تسلط می یابد. این فضای پارادایمیک تا حد زیادی خصوصیات پارادایم ها را در بر دارد ولی ماهیتا با آن ها متفاوت است.

شبه پارادایم همانند پارادایم، محدوده ی معینی را مشخص و قواعد خاصی را برآن حاکم می کند. این قواعد نه تنها روابط بین کنشگران(بازیگران) صحنه را تنظیم می کند، بلکه نشان می دهدکه برای موفقیت درمحدوده ی پارادایم( شبه پارادایم) چگونه باید رفتار شود. این قواعد برداشت ها و قضاوت های انسان در مورد پدیده های مربوط را نیز جهت می دهند.

شبه پارادایم ها( برخلاف پارادایم ها) توسط انسان ها خلق(وضع) می شوند. آن ها ابزار موثری در ایجاد نظم جامعه به شمار می آیند. هر کجا محل ادعا و نذاع باشد، ایجاد یک فضای پارادایمیک مشگل گشا خواهد بود. در واقع«رفع تنازع» اصلی ترین کارکرد شبه پارادایم هاست.

خصوصیت«رفع تنازع» اهمیت فوق العاده به شبه پارادایم ها می بخشد، زیرا اینکه«برنده»  چه کسی باشد، بستگی زیادی به قواعد پارادایم دارد. امروز تاثیر گذاری برقواعد، یک دغدغه ی جهانی است و تلاش در این راستا هرروز چهره ی جدیدی به خود می گیرد. سازمان جهانی تجارت یک نمونه ی بارز ازاین تلاش هاست. طی دو قرن گذشته بازار همواره محل تنازع بوده و این روند با تحولات تکنولوژیک و صنعتی تشدید شده است. قاعده ی قدیمی رفع این تنازع نظام گمرکی بوده است. هرحکومتی، متناسب با سیاست های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، از طریق وضع قوانین گمرکی، روابط بازار خود با تجارت جهانی را تنظیم می کرده است. این قاعده یک قدرت ناشناخته را بر معادلات تجاری جهان حاکم کرد و آن قدرت خرید است. کشورها بر حسب قدرت خرید خود قادر هستند تا نظرات خود را برتولید کندگان تحمیل و نوع کالا، نحوه ی تحویل و سایر شرایط کار را با توجه به سیاست های ملی خود مشخص کنند. آن ها هم چنین قادرند تا علاوه برکالای موضوع خرید، پاره ای از امتیازات تکنولوژیک و یا سیاسی را نیز از طرف معامله ی خود بستانند. مبتکران سازمان جهانی تجارت علاقه مندند تا این مرزها برداشته شود و قواعد تجارت ملی جای خود را به قواعد تجارت جهانی بسپارند: بیایید مرزهای تجاری را برداریم ببینیم چه کسی بهتر و ارزان تر تولید می کند. این نوعی دیگر از رفع تنازع در بازار است که به نحو آشکاری معادلات را به سود تولید کنندگان بزرگ بر هم می زند. در پرتو این قواعد، قدرت تولید به جای قدرت خرید می نشیند و کشور های صنعتی متناسب با قابلیت های صنعتی خود قادر خواهند بود  تا بر جریان تجارت جهانی تاثیر گذاشته و آن را در راستای منافع مورد نظر خود تنظیم کند.

شبه پارادایم ها اگرچه اصالت پارادایم ها را دارا نیستند ولی در شرایط مناسب قادر خواهند بود تااز بعد گستره ی نفوذ و میزان تاثیرگذاری با پارادایم ها برابری کنند. علی رغم این تشابهات، شبه پارادایم ها ماهیتا با پارادایم ها متفاوت می باشند و نبایستی مورد اشتباه قرا رگیرند.

 

 

خصوصیت

پارادایم

شبه پارادایم

چگونگی ظهور

کشف و پذیرش جامعه

وضع و پذیرش جامعه

اضمحلال

ظهور پارادایم جدید

توافق جامعه(با جایگذاری و یا بدون جایگذاری)

منظور

راهنمای حقیقت

رفع تنازع

نفی قواعد

در درازمدت امکان پذیر نیست

امکان پذیر است

منشا

قواعد هستی

توافق جامعه

حیطه شمول

جهانی

منطقه ای تا جهانی

 

شکل 1-2 برخی از وجوه تمایز پارادایم و شبه پارادایم

بی‌احترامی در دنیای مجازی

همشهری آنلاین- ترجمه دکتر على ملائکه - احتمالاً شما هم ایمیل‌هایى با محتواى تند و غیرمحترمانه و حتى سرشار از ناسزا دریافت کرده‌اید، و شاید خودتان هم چنین ایمیل‌‌هایى را فرستاده‌اید. تامل درباره این پدیده بیانگر نوعى بى‌توجهى به افرادى است که با آنها از طریق ایمیل ارتباط برقرار می‌کنیم؛ به این معنا که در ارتباط اینترنتى برخلاف ارتباط مستقیم و غیرمجازى نیاز به ابراز خودکار توجه و احترام به عنوان پیش‌شرط ارتباط وجود ندارد و احتمالاً بسیارى از افرادى که ایمیل‌هاى تند و توهین‌آمیز براى افراد ناآشنا مى‌فرستند، غیرممکن است در یک ارتباط با یک فرد غریبه به صورت رودررو چنین سخنانى را اظهار کنند.

تا حدى این تفاوت را مى‌توان بر مبناى خصوصیات واضح ایمیل توضیح داد: اول آنکه: ایمیل معمولاً به طور خودانگیخته و فورى نوشته مى‌شود و بنابراین احتمال بسیارى وجود دارد چیزهایى با عجله در یک ایمیل نوشته شود که اگر فرد زمانى را صرف تامل می‌کرد، اصلا آنها را بیان نمى‌کرد.

دوم آنکه: اینترنت تسهیل‌کننده نوعی ارتباط تقریباً گمنام است. بنابراین ما در زندگى‌هاى مجازى‌مان بر روى اینترنت با احتمال بیشترى ممکن است با افرادى ارتباط برقرار کنیم که هرگز ملاقاتشان نکرده‌ایم و قرار هم نیست ملاقاتشان کنیم و آنها هم چیزى درباره ما نمى‌دانند. در چنین وضعیتى احتمال بیشترى وجود دارد که ما با این افراد به طریقى رفتار کنیم که گویى آنها سوژه‌هاى کاملاً انسانى نیستند.

سوم آنکه: ارتباط از طریق اینترنت همراه با فاصله‌اى جغرافیایى است که بسیارى از موانع را که براى ابراز رفتار پرخاشگرانه در دنیاى واقعى و غیرمجازى وجود دارد، برطرف مى‌کند. دست‌کم به خاطر فرستادن ایمیلى توهین‌آمیز مشتى حواله صورت شما نمى‌شود، در حالى که در ارتباطى رو در رو چنین واکنشى به ناسزاگویى بسیار محتمل است.

گرچه همه این عوامل مهم هستند، اما تنها بخشى از ماجرا را بیان مى‌کنند. امرى که به همان اندازه مهم این است که قواعدى که ما براى استفاده از ایمیل آموخته‌ایم، بسیار سردستى‌تر از سایر اشکال ارتباط نوشتارى است. براى مثال بسیارى از افراد هنگام نوشتن ایمیل به قواعد نامه‌نویسى مانند اداى احترام آغازنامه، استفاده از حروف بزرگ، جملات کامل، عبارت تعارف‌آمیز انتهاى نامه و مانند آن و حتى گاهى املاى صحیح کلمات فکر نمى‌کنند.

امتیاز این غیررسمى بودن در مرتبه اول افزایش سرعت است؛ اما این امتیاز در اغلب موارد به قیمت بى‌توجهى به شخصى که ایمیل را مى‌خواند، تمام مى‌شود. قواعد استفاده از ایمیل براساس این فرض هستند که در ارتباط بیش از همه محتواى پیام است که اهمیت دارد و نه برداشت‌ها و احساسات شخصى که پیام را دریافت مى‌کند.

این نحوه ارتباط بسیار متفاوت از نوشتن نامه معمولی است که در آن بسیارى قواعد سبکى سنتى، که برخى از آنها هنوز هم رایجند، دقیقاً براى برقرارى ارتباطى محترمانه، گرچه کلیشه‌اى، با دریافت‌کننده نامه به کار مى‌روند، مثلاً عدم ابراز احترام در ابتداى یک نامه کاغذى در بسیارى اوقات علامتى از بى‌احترامى شمرده مى‌شود.

ادعاى من این نیست که افرادى که با یکدیگر ایمیل مبادله مى‌کنند براى همه احترامى قائل نیستند، مسلماً در بسیارى موارد این گونه است. مسئله اصلى این است که ضرورتى براى نشان دادن چنین توجه و احترامى احساس نمى‌شود. در بسیارى از ایمیل‌هاى کوتاه و سطحى که افراد روزانه براى یکدیگر مى‌فرستند چنین توجهى دیده نمى‌شود؛ و در نتیجه گرایشى به بى‌توجهى به اینکه ایمیل‌ها چه اثرى بر گیرنده دارد، هنگامى که محتواى پیام چنین توجهى را ایجاب مى‌کند (مثلاً هنگامى که ایمیلى توهین‌آمیز فرستاده مى‌شود) وجود دارد.

به عبارت دیگر غیررسمى بودن و سرعت ارتباط از راه ایمیل در شرایطى معین ضرورت مسلم اخلاقى رفتار با افرادى را که با آنها ارتباط برقرار مى‌کنیم، به عنوان سوژه‌هاى کامل انسانى بر هم مى‌زند.

جرمى استنگروم دبیر بخش رسانه در Philosopher’s Magazine و یکى از ویراستاران کتاب «آنچه فیلسوفان به آن مى‌اندیشند» (انتشارات Continum ) است.

وضع شرکت‌های IT خوب یا بد؟

نگرانی شرکت‌های فناوری اطلاعات از آنجا اوج گرفت که ظاهرا بودجه‌ای برای IT در سال آینده در نظر گرفته نشده بود.

دنیای اقتصاد- حوزه فناوری اطلاعات در کشور ما حکایت غریبی دارد. اگر نخواهم زیاد به حاشیه بروم باید به آمار و اطلاعاتی که در روزهای گذشته در جراید و از سوی برخی مراجع پیرامون وضعیت شرکت‌های فناوری اطلاعات منتشر شد، اشاره کنم. نگرانی شرکت‌های فناوری اطلاعات از آنجا اوج گرفت که ظاهرا بودجه‌ای برای IT در سال آینده در نظر گرفته نشده بود.

قبل‌تر از آن هم به مراتب اعلام شده بود که شرکت‌های فناوری اطلاعات به ویژه نرم‌افزاری‌ها در وضع بدی قرار دارند و از ابتدای سال دائما در حال تعدیل نیرو هستند. البته به غیر از موضوع تعدیل نیروی انسانی در شرکت‌های فناوری اطلاعات، اخباری نیز از تعطیل شدن و بالا آوردن بدهی و متواری شدن برخی مدیران شرکت‌های IT منتشر شد.

لیکن داستان غریبی است که در شرایطی که سازمان نظام صنفی رایانه‌ای به عنوان یکی از نهادهای حوزه فناوری اطلاعات خبر از نیاز مبرم شرکت‌های خصوصی به حمایت‌های جدی جهت حفظ بقای ایشان می‌دهد. یکی از بخش‌های دولتی در راستای ماموریت نامربوط همه ساله خود، امسال نیز عزم سفر به فرنگستان کرده است.

مرکز صنایع نوین که از چند سال قبل به تنهایی بار کم‌کاری وزارت بازرگانی، مرکز توسعه صادرات و شرکت نمایشگاهی کشور را بر دوش می‌کشد امسال نیز قصد دارد از طریق مجری انحصاری خود یعنی شرکت ثنارای بار دیگر تعدادی از شرکت‌های کشورمان را به نمایشگاه بین‌المللی «سبیت» در کشور آلمان ببرد.

غریبی حکایت ما نیز از همین جا شروع می‌شود. ما نفهمیدیم وضع شرکت‌های خصوصی کشور در حوزه نرم‌افزار با وجود هشدارها و اظهار نگرانی‌ها بالاخره خوب است یا بد؟ اگر وضعمان خوب نیست که جریان خرج کردن پول مملکت در خارج از کشور چیست؟

حتما این چنین توجیه می‌شود که چون وضع شرکت‌ها خوب نیست به دنبال یافتن بازارهای جدید برای ایشان هستیم. حال یک پرسش دیگر طرح می‌شود که مگر چند درصد شرکت‌های داخلی محصول قابل صادرات دارند؟

بزرگ‌ترین شرکت نرم‌افزاری کشور تا آنجا که شنیده‌ایم تا به حال حتی یک محصول نیز به خارج صادر نکرده و از همین بازار داخلی خودمان به چنین جایگاهی رسیده است. پرسش دیگر این که بیایید فرض کنیم ده شرکت داخلی محصول قابل صادرات دارند.

باز هم تا آنجا که من می‌دانم شرکت‌هایی که قادر به فروش محصول در بازارهای جهانی هستند از توان مالی مناسبی برای دست کردن در جیب خود برخوردارند و اصولا از طریق اعزام نیروی بازاریاب به این نمایشگاه‌ها گلیم خود را از آب می‌کشند.

اما فرض کنیم از این ده شرکت 5 شرکت هستند که خیلی دوست دارند بدون پول و توان کافی وارد بازارهای جهانی نیز بشوند. تا اینجا هم عیبی وارد نیست و بی‌شک باید از شرکت‌های کوچک برای ورود به بازارهای جهانی حمایت کرد.

اما چند شرکت با چنین مشخصاتی داریم؟ بیایید باز هم فرض کنیم 10 شرکت. باز باید پرسید آیا دراین شرایط ما باید صدها میلیون تومان را به همین چند شرکت تخصیص دهیم و صدها شرکت‌های داخلی را هم به امان خدا رها کنیم؟

آیا همه ساله شرکت‌های جدیدی به نمایشگاه‌های خارجی اعزام می‌شوند؟
آیا تنها راه ورود به بازارهای جهانی صرف صدها میلیون تومان بودجه دولت در سال برای حضور در نمایشگاه‌های خارجی است؟
از سفرهای پیشین چه توشه‌ای اندوخته‌ایم و تا چه حد چنین حمایتی به افزایش صادرات محصولات آی‌تی‌ منجر شده است؟
منبع: ایتنا

بلاگ‌اسکای جشن می‌گیرد

نخستین گردهمایی وبلاگ‌نویسان همزمان با شروع پنجمین سال فعالیت سرویس‌دهنده بلاگ‌اسکای(blogsky) بزودی در حضور اصحاب رسانه برگزار می‌شود.




به گزارش روابط عمومی بلاگ‌اسکای، در اولین برنامه جمعی و رسانه‌ای بلاگ‌اسکای تاریخچه و برنامه‌های آتی این سرویس دهنده وبلاگ فارسی معرفی و اعضاء با مدیران این فضا از نزدیک آشنا می‌شوند.

بنا بر این گزارش، کمک به آسان‌سازی سرویس وبلاگ فارسی، کمک به ترویج فارسی نویسی در وب، کمک به رشد رسانه وبلاگ در ایران، ایجاد فضای تعامل و هم‌اندیشی میان بلاگرهای ایرانی و خصوصا اعضای بلاگ‌اسکای، فراهم آوری شرایط مناسب برای حضور مدیران بلاگ‌اسکای در میان بلاگرها و تعامل مستقیم جهت ارائه سرویس‌های مناسب، شناسایی بلاگرهای توانا و کوشای بلاگ اسکای و ایجاد زمینه تقدیر و تشکر از اعضای فعال از جمله اهداف بلاگ اسکای و همچنین برنامه‌های آن در این مراسم است.

این گزارش می افزاید: بلاگ‌اسکای به مناسبت تولد خود وبلاگ جدیدی با عنوان (birthday.blogsky.com ) ایجاد و آن را برای نظرات مخاطبان و ارتباط بیشتر با آنها مهیا کرده است.
در این وبلاگ گروهی اعضای بلاگ اسکای می‌توانند به اظهار نظر در خصوص این سرویس‌دهنده و نیز برنامه جشن تولد بپردازند.

بیستم فروردین ماه 82 بلاگ اسکای متولد شد و اکنون درحالی شروع پنجمین سال فعالیت خود را جشن می گیرد که رشد و گسترش وبلاگ‌نویسی به زبان فارسی توانسته فرهنگ و زبان ایرانی–اسلامی را در فضای شبکه جهانی اینترنت زنده نگهدارد.

شایان ذکر است برنامه زمانبندی و محل برگزاری مراسم متعاقبا اعلام می‌شود.

روزنامه نگاری سایبر

حق انتخاب با مخاطب است. صفحه حوادث روزنامه صفحه اجتماعی، اقتصادی و یا شاید سیاسی و... هر کدام از این صفحات را که بخواهید می‌توانید انتخاب کنید. دیگر روبه‌روی کیوسک‌‌های مطبوعاتی وقت صرف نمی‌کنید و تیترهای روزنامه‌های صبح را تندتند دید نمی‌زنید. این‌جا وقت طلاست. "سایبرژورنالیسم" به کمک شما می‌آید. در یک فرصت مناسب، بدون اینکه سر چهارراه‌ها منتظر شنیدن خبرهای داغ صبح باشید که روزنامه‌فروش‌ها داد می‌زنند و یا وقتی که اشتراک مجله در روزنامه‌تان شما را کلافه کرده و دیر به دستتان می‌رسد، روزنامه‌های سایبر بهترین انتخاب است. پای رایانه شخصی، خبرهای مورد علاقه خود را از سایت‌های خبری که چند بار در روز به‌روز می‌شود، گلچین می‌کنید، می‌خوانید، برخی خبرها را از طریق رادیوهای اینترنتی می‌شنوید و یا گزارش‌هایی را مصور مشاهده می‌کنید. "روزنامه‌های سایبر" اخبار را به یک صفحه اینترنتی و چند خط توضیح خبر محصور نمی‌کنند، بلکه به‌واسطه لینک‌هایی که در اختیار مخاطب قرار می‌دهند، به وی این امکان را می‌دهند که با یک کلیک به دنیای وسیع‌تری از اخبار و اطلاعات سایت‌های مشابه خبری دیگر دست پیدا کنند.

دنیای روزنامه‌های سایبر :

دنیای روزنامه‌های سایبر، محدود به چند صفحه روزنامه نیست که مخاطب هر روز صبح باید ورق بزند تا اخبار و مطالب دلخواه خود را پیدا کند. این‌جا، مخاطبان با کاغذهای کاهی و صفحه‌هایی که عناوین ثابت دارند، سروکار ندارند، روزنامه‌خوان‌های آنلاین از پشت شیشه مانیتورها، خبرهای روز را می‌خوانند...

سایبر با طعم سنتی :

شهروندان روزنامه‌نگار، اصطلاحی است که خاص مخاطبان آنلاین است. مخاطبانی که روزنامه‌های آنلاین به تقاضای آن‌ها موجودیت پیدا می‌کند.

در سایبرژورنالیسم وارد عرصه‌ای می‌شویم که مخاطب به همان اندازه حق دارد مطلب بنویسد، که نویسنده مطلب می‌نویسد. روزنامه‌نگار سایبر، در حقیقت لحظه‌نگاری می‌کند و توقف در اطلاع‌رسانی را با کار آنلاین، جور نمی‌بیند.

آن‌ها همان روزنامه‌نگارانی هستند که با قلم روی کاغذهای کاهی می‌نویسند، با سبک و شیوه متداول خبرنویسی.

روزنامه‌نگار آنلاین ، "سایبرژورنالیسم" و "روزنامه‌نگاری سنتی"

روزنامه‌نگار آنلاین، شیوه جدیدی برای نگارش ندارد و در اصل، این تفکر و بینش دیجیتال است که او را به یک "سایبرژورنالیست" تبدیل می‌کند.

دکتر نمکدوست، استاد دانشگاه و مدرس روزنامه‌نگاری، در خصوص "سایبرژورنالیسم" و "روزنامه‌نگاری سنتی" معتقد است: "سایبرژونالیست" همان روزنامه‌نگاری کاغذی است با بهره‌گیری از امکاناتی که اینترنت و آنلاین بودن در اختیار فرد قرار می‌دهد.

روزنامه‌نگاری آنلاین، فرار از زمان و مکانی است که مخاطب را محصور تولید نویسنده می‌کند. مخاطب روزنامه‌های کاغذی محصول چاپ‌شده‌ای را در دست دارد که نویسنده گزینش کرده و مراحل زیادی را از تحریریه تا چاپخانه و توزیع گذرانده تا به‌دست او برسد و در آخر اخبار و گزارش‌هایی را ورق می‌زند که شاید همیشه اشتیاق او را برای خواندن یک مطلب مورد علاقه‌اش، پاسخ‌گو نباشد.

اما در روزنامه‌های سایبر، مخاطب نقشی همانند نویسنده دارد. پابه‌پای نویسنده آگاهی می‌یابد، خبرهایی که بر اساس علایق خود گلچین می‌کند، می‌خواند. حمید ضیایی‌پرور، روزنامه‌نگار در این خصوص می‌گوید: در سایبرژورنالیسم، RSS به کمک مخاطبان آمده و با استفاده از آن است که می‌توانند علایق خبری خود را مشخص کنند و فقط خبرهای جست‌وجو شده‌ای را که خواسته‌اند، بخوانند.

وی در ادامه می‌گوید: روزنامه‌نگاری سایبر بیشتر بر عناصری تکیه می‌کند که از جذابیت‌های بصری برخوردار باشد. روزنامه‌های سایبر در طول روز چندین بار به‌روز می‌شود و تحریریه‌هایی متفاوت با تحریریه روزنامه‌های مکتوب دارد.

برقراری  تعامل در عرصه خبر :

احساس نزدیکی و برقراری نوعی تعامل در عرصه خبر، بین مخاطب و نویسنده، نوعی نگارش عامیانه‌تر را در روزنامه‌نگاری آنلاین خلق می‌کند و در اصل سبک خبرنویسی همان است که در روزنامه چاپی هم رعایت می‌شود.

دکتر نمکدوست در این خصوص می‌گوید: "تنها تفاوت روزنامه‌نگاری کاغذی و سایبر در برخی مسایل ظاهری است و بحثی به‌عنوان فنون خبرنویسی آنلاین مطرح نیست و همچنین تکنیک خبرنویسی جدیدی در فضای سایبر شکل نگرفته است."

مهم این است که روزنامه‌نگار آنلاین می‌داند، خبر و گزارش و یادداشتی که می‌نویسد و روی سایت خبری خود ارایه می‌دهد، همان لحظه مخاطبانی دارد و با مخاطب خود به بحث و تبادل نظر می‌پردازد و در واقع فاصله میان نوشتن یک خبر تا خواندن و سپس بازخورد آن از سوی مخاطب بسیار کوتاه شده است.

آنلاین‌نویسی وطنی ؛ روزنامه نگاری ژورنالیسم ایرونی

روزنامه‌های آنلاین را در ایران از طریق سایت‌هایی باید شناخت که همه جوانب روزنامه‌نگاری در محیط سایبر را مورد توجه قرار می‌دهند.

این شناخت در برخی موارد به‌سوی روزنامه‌های چاپی منحرف می‌شود که مطالب خود را بدون کم‌وکاست روی سایت اینترنتی خود قرار می‌دهند و به اصطلاح نسخه اینترنتی روزنامه را ارایه می‌دهند، غافل از اینکه نسخه آنلاین یک روزنامه، باید بیشتر از محتوای چاپی آن باشد.

آسیب‌شناسی  رسانه‌ها سایبر :

ضیایی‌پرور با بیان اینکه فقدان دانش دیجیتالی در رسانه‌های آنلاین، اولین موردی است که در آسیب‌شناسی این رسانه‌ها باید به آن اشاره کرد، می‌گوید: بسیاری از روزنامه‌های آنلاین در ایران، هنوز از شکل سنتی خود فاصله نگرفته‌اند و از مفهوم واقعی آنلاین دور هستند

وی، فرمت‌های PDF روزنامه‌ها را که هیچ‌گونه قابلیت تغییر ندارد، روزنامه الکترونیکی می‌خواند و می‌گوید که اگر همین روزنامه‌ها با فرمت و امکانات دیگری روی اینترنت قرار بگیرد، روزنامه‌نگاری دیجیتالی محسوب می‌شود و با روزنامه‌نگاری سایبر تفاوت زیادی دارد.

سایبرژورنالیسم ایرانی

سایبرژورنالیسم ایرانی باید بتواند همگام با پیشرفت فناوری‌های روز دنیا حرکت کند و مخاطبان اینترنت را در کشور در صورت وجود قشر قابل توجه، به‌خود اختصاص دهد.

دکتر تژامیر فخرایی، استاد ارتباطات، با اشاره به اینکه در ایران عده اندکی به فضای اینترنت دسترسی دارند می‌گوید: "برای شکل‌گیری رسانه‌های آنلاین در کشور، راه طولانی در پیش داریم و برای پیشبرد این موضوع، باید مخاطبان آنلاین توسعه یابند."

روزنامه‌نگاری آنلاین اگرچه فرصتی را فراهم کرده تا با هزینه کمتر، در هر لحظه از اطلاعات، اخبار و رویدادهای مهم باخبر شویم، اما همانند دیگر فناوری‌های نوین، مستلزم فرصت است تا سایبرژورنالیست‌ها و مخاطبان سایبر را در برابر یکدیگر قرار دهد و سایبرژورنالیسم را با پوشش همه جوانب آن ارایه دهد. برای روزنامه‌نگاری سایبر هنوز در آغاز راهیم.

روزنامه‌نگاری سایبر با مخلفات :

یک خبر سایبر را در همه موارد می‌توان خواند. اما در برخی موارد، می‌توان شنید و یا همان خبر را مصور مشاهده کرد.

چندرسانه‌ای بودن از مزایای روزنامه‌نگاری الکترونیکی است. دکتر نمکدوست در این خصوص معتقد است: فضای سایبر، مختصاتی دارد که به کمک نویسنده و مخاطب می‌آید. مخاطب آنلاین عادت به اسکن کردن مطالب دارد. وقت زیادی ندارد و علاوه بر خلاصه خواندن خبر از عکس‌هایی که نویسنده برای خبر خود انتخاب کرده استفاده کرده و رویداد و اتفاق را ملموس‌تر درک می‌کند. وی می‌گوید: در روزنامه‌نگاری آنلاین، تصویر، صدا و آنلاین بودن کمک می‌کند که اطلاعات و اخبار ساده‌تر و عمیق‌تر به مخاطب ارایه شود.

روزنامه‌نگار آنلاین، خبر را با "فونت دیجیتال" تنظیم می‌کند و مخاطب آنلاین از امکاناتی که برای خواندن اخبار به‌صورت آنلاین به او داده شده و از سیستم‌هایی مثل RSS استفاده می‌کند.

با پست الکترونیکی از حق اشتراک خبرنامه بهره می‌برد و بعضی وقت‌ها، اخبار را از طریق "پادکست‌ها" گوش می‌دهد.

و پادکست‌ها، رادیوهای اینترنتی

پادکست‌ها، رادیوهای اینترنتی هستند که محتوای گوناگونی را به‌صورت فایل‌های صوتی و یا تصویری در اختیار کاربران قرار می‌دهند. "پادکست‌ها"، نیز حق انتخاب را به مخاطب می‌دهد تا مشخص کند به کدام محتوای سایت‌های خبری می‌خواهد دسترسی پیدا کند.

ارایه پادکست‌ها در برخی از سایت‌های خبری داخلی و خارجی فارسی‌زبان مرسوم است و همچنین بعضی از وبلاگ‌های خبری نیز از رادیوهای اینترنتی برای ارایه اخبار استفاده می‌کنند.

از دیدگاه استادان ارتباطات "سایبرژورنالسیم" میان‌رشته‌ای است، اگر تا دیروز، روزنامه‌نگار، فنون مصاحبه و خبر را می‌دانست و در محیط روزنامه ‌کار حرفه‌ای می‌کرد، امروز به‌عنوان "سایبرژورنالیست" باید از مهارت‌های رایانه‌ای و فناوری‌های نوین تا حد کافی برخوردار باشد، چراکه یک روزنامه سایبر، با ورود به محیط اینترنت و فضای سایبرژورنالیسم، دیگر یک نویسنده و روزنامه‌نگار خالص نیست. این روزنامه‌نگار تمام مراحلی که در یک روزنامه چاپی به عهده چندین نفر بود و همچنین مهارت‌های قبلی را مثل چاپ، انتشار، گرافیک و صفحه‌آرایی و عکس و... را فردی بر عهده دارد و خبر را با همه حواشی‌ای که دارد به مخاطب عرضه می‌کند.

مرکز مطالعات سایبرژورنالیسم :

روزنامه‌نگاری آنلاین از زمان ورود تا به حال که روزهای زیادی از عمر آن نگذشته، بیشتر به‌صورت فردی مطرح بوده و بیشتر در محافل دانشگاهی و از زبان استادان ارتباطات و روزنامه‌نگاران معرفی شده است. اما مدتی است که "سایبرژورنالیسم" از سوی مراکز پژوهشی و تحقیقاتی، بیشتر مطالعه و آسیب‌شناسی می‌شود.

مرکز مطالعات سایبرژورنالیسم و مرکز آموزش همشهری، دو مرکزی است که نشست‌های تخصصی در رابطه با روزنامه‌نگاری آنلاین برگزار کرده است.

ضیایی‌پرور در خصوص مرکز مطالعات سایبرژورنالیسم دانشگاه آزاد اسلامی می‌گوید: این مرکز یکی از مراکز مطالعاتی پژوهشی و تحقیقاتی و زیرمجموعه معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات است که از سال 83 و به همت دانشجویان دکترای تخصصی علوم ارتباطات به‌طور رسمی کار خود را آغاز کرده است.

هدف مرکز مطالعات سایبرژورنالیسم

وی هدف این مرکز را متمرکز کردن مطالعات روی سایبرژورنالیسم به‌منظور راه‌اندازی دروس سایبرژورنالیسم و سپس رشته سایبرژورنالیسم در دانشگاه آزاد اسلامی دانست.

این مرکز از گروه‌های مطالعاتی و پژوهشی شامل تحقیق در محیط سایبر، فناوری‌های جدید ارتباطی، وبلاگ و نشریات الکترونیکی، روزنامه‌نگاری الکترونیکی و جامعه اطلاعاتی بهره می‌برد و همچنین ماهنامه‌ای با عنوان ماهنامه علمی مطالعات سایبرژورنالیسم منتشر می‌کند.

کارگاه روزنامه‌نگاری سایبر، سایت اینترنتی سایبرژورنالیسم، انتشار کتاب در زمینه روزنامه‌نگاری سایبر و برگزاری سمینارهای تخصصی از جمله وظایف این مرکز است.

سایت مرکز مطالعات سایبرژورنالیسم دانشگاه آزاد اسلامی به آدرس اینترنتیwww.ertebatat.net

قابل دسترسی است.

پیامدهای سایبرژورنالیسم

وبلاگ را شاید بتوان فرزندخوانده و یا هم‌خانواده‌ای نه‌چندان حرفه‌ای برای سایبرژورنالیسم عنوان کرد.

وقتی از سایبرژورنالیسم نام برده می‌شود، عده‌ای می‌خواهند که وبلاگ‌نویسان خبری را در زمره این گروه قرار دهند.

واقعیت برای استادان ارتباطات و روزنامه‌نگاران

اما واقعیت برای استادان ارتباطات و روزنامه‌نگاران متفاوت است. دکتر نمکدوست به‌عنوان یک روزنامه‌نگار معتقد است که روزنامه‌نگاری آنلاین و وبلاگ‌نویسی معادل هم نیستند و تفاوت‌های بسیاری دارند. وبلاگ‌ها همانند سایت‌های خبری محلی برای انتشار اخبار است، اما با این تفاوت که یک وبلاگ‌نویس ذهنیات خود را بدون ویرایش از لحاظ خبری و دستوری ارایه می‌کند و دنبال کردن یک هدف خاص فردی بدون نیاز به صرف وقت و هزینه، هم‌چون راه‌اندازی و طراحی سایت‌های خبری، یک نویسنده وبلاگ را تشویق به نوشتن می‌کند. ضیایی‌پرور در خصوص وبلاگ‌ها نظر متفاوتی دارد، وی می‌گوید: وبلاگ‌های غیرحرفه‌ای، به‌دلیل اینکه بخشی از نشریات الکترونیکی به‌شمار می‌روند، در واقع گام‌های اولیه ورود به سایبرژورنالیسم است.

وی می‌گوید: همان‌طور که در روزنامه‌ها ممکن است مطالبی از نویسنده‌هایی چاپ شود که به‌صورت معدود می‌نویسند، بنابراین وبلاگ‌ها طی کردن پیش‌نیازی برای ورود به روزنامه‌نگاری سایبر است. با این وجود، وبلاگ‌ها را می‌توان محلی برای انتشار اخبار و عقاید دانست، اما به‌نظر می‌رسد باید جدا از فضای "سایبرژورنالیسم" مطرح شوند و با واقعیت مجازی برای ایجاد فضای فکری و شخصی نویسندگانی که ممکن است روزنامه‌نگار باشند یا نه، مطرح شود.

 

 

گرد آورنده::سامان فرج پور

 منبع: روزنامه نگاری سایبر. یونس شکر خواه