اهمیت تولید
زمانی که صنعت رو به رشد نهاد و انقلاب صنعتی در غرب قوام گرفت و کل جامعه غربی را متحول ساخت، مرکز ثقل تولید مادیات و ثروت از بازرگانی و تجارت به صنعت و تولید کالا منتقل شد، بطوریکه حتی خرید و فروش و بازاریابی به بخشی از فعالیت سازمانهای بزرگ تولیدی تبدیل شد.
در جهان صنعتی امروز، به تولید به عنوان یک سلاح رقابتی نگریسته میشود و سازمانهای تولیدی در محیطی قرار گرفتهاند که از ویژگیهای آن میتوان به افزایش فشارهای رقابتی، تنوع در محصولات، تغییر در انتظارات اجتماعی و افزایش سطح توقع مشتریان اشاره کرد.
اهمیت تولید در اقتصاد چیزی نیست که نیاز به توضیح داشته باشد. در سالهای اخیر به قدری این موضوع از سوی متولیان امر تولید تکرار شده است که هر کس به شخصه میتواند درباب فواید آن برای استقلال کشور، جلوگیری از خروج ارز و مهمتر از همه اشتغالزایی، نطق کوتاهی بکند.
نسل جدیدی از تولیدتولید را پروسه تبدیل مواد خام اولیه به مواد نهایی (محصول) میدانیم که در طی این فرآیند ارزش محصول اولیه بیشتر شده و عملا به گفته کارشناسان، «ارزش افزوده» ایجاد میگردد. این تعریف از پروسه تولید از گذشتههای دور تا به امروز کمترین تغییرات را داشته است.
البته تغییرات به وجود آمده با گذشت زمان خود را در قالب تعریف ما از مواد جلوه کرده است. تولید از عصر آهن و شاید پیش از آن وجود داشته و تا به امروز ادامه داشته ولی زمینه تولیدی از آن زمان تا بحال متفاوت بوده است. این تفاوت در زمینههای تولیدی به تغییر در نحوه تفکر جوامع بر میگردد. برای مثال اگر در زمانهای گذشته زور و بازو و قدرتبدنی بود که حرف اول را میزد، بعدها این قدرت به زمین و ثروت رسید و امروز این اندیشه و تفکر است که بر معاملات جهانی تاثیرگذار است.
اگر در گذشته پروسه تولید به مدد زور و توان بازو انجام میگرفت امروزه همان تولید به مدد ماشین آلات و ادوات ساخته نه دست بلکه ذهن و دانش بشر است که انجام میگردد. البته نمیگوییم مواد اولیه امروز فقط دانش است ولی باید بدانیم که امروزه دانش هم جزو مواد اولیه محسوب میگردد.
منابع تولیدی مورد نظر دیگر تنها شامل سرمایه، زمین، ماشین آلات و تجهیزات نمیشوند، بلکه بنای تولید نسل آینده بر تاکید و توجه به اطلاعات، مدیریت دانش و توجه ویژه به مسئله آموزش افراد خواهد بود. و به همین دلیل است که امروز از جنبش نرمافزاری و تولید دانش سخن به میان میآید و باید گفت که بسیار خوشحالیم که مدیران درجه اول مملکت بر اهمیت دانش و اطلاعات در هزاره جدید معتقدند.
چه چیزی و چگونه تولید کنیم؟اگر در گذشته تولید فقط در کارخانههای داخلی انجام میشد این امروزه روند تولید جهانی است و بخش اعظم تولید کشورهای پیشرفته صنعتی در خارج خاک این کشورها انجام میگیرد. برای مثال میتوان کشور کره جنوبی را نام برد که با وجود اتکای گذشته خود به تولید داخلی، دیگر همه چیز را در داخل کشور تولید نمیکند و همچنین میتوان گفت تولیدات ژاپن نیز اینک تا حد زیادی بیرون از این کشور انجام میگیرد.
در اروپا کشور سوییس نماد کاملی از چنین کشورهایی است. به عنوان مثال 98 درصد از توان تولیدی شرکت نستله در بیرون از سویس قرار گرفته است. هلند هم بیشتر فرآوردههای خود را بیرون از کشور تولید میکند. پیشرفت این گرایش جهانی در بخشهای عمده تولید ناخالص داخلی یعنی خدمات با ارزش افزودهی بالا، ایدههای تولید، طراحی، مشاوره و ارایه خدمات ملی بازتاب یافته است.
هرچند موضوع ساخت و تولید صنعتی هم چنان به حساب میآید اما از اهمیت آن در مقایسه با گذشته کاسته شده است. صادرات خدمات به عنوان بخشی از سرمایهگذاری مستقیم خارجی، در اقتصادهای کاملاً صنعتی شده رشد به سزایی داشته است.
بنابر گزارش سال 94 بانک جهانی با عنوان آزادسازی مبادلات در بخش خدمات بینالمللی، تقریباً تمام اقتصادهای آزاد که عهدهدار صادرات عمده سرمایههای خدماتی هستند، جهتگیری سرمایهگذاری مستقیم خارجی خود را به سوی بخش خدمات تنظیم کردهاند. از این رو از اهمیت تولید صنعتی برای این کشورها هم چنان کاسته خواهد شد.
این به مفهوم آن است که بسیاری از ملتها حتی بدون برخورداری از امکانات عمده در تولید صنعتی، میتوانند پیشرفت کنند. البته عکس آن نیز صادق است. به گفته کارشناسان اقتصادی هرچند چین ذاتاً و به فوریت نمیداند که طراحی تولید چه فرآوردهای را باید برای بازارهای جهانی انجام دهد، اما در سرمایهگذاری مشترک با شرکتهای خارجی موفق عمل کرده است.
چین محل مورد توجه برای تولید کالاهای صنعتی است اما این فرآوردههای چینی با طراحی، بازاریابی و تامین اعتبار بنگاههای اقتصادی خارجی پیشرفته، ساخته میشوند. لذا هم اکنون چین نمیتواند آینده اقتصادی خود را طراحی نماید.
تعدادی از کارشناسان اقتصادی نیز معتقدند در این بازار جهانی، سرمایهگذاری بر منابع انسانی میتواند، جایگزینی برای رهایی از نگرانیهای ناشی از هوسهای گذرای بازار کالاها و مصونیت در برابر تهدید دایمی مازاد تولید در بازارها باشد.
اگر در دهه 30 در کتابهای درسی متعارف رشته روابط بینالملل، قدرتهای بزرگ را برپایه مؤلفههایی چون برخورداری ازمنابع طبیعی پایه: نفت، سنگ آهن، بوکسیت، مس، تنگستن، و منگنز ردهبندی میکردند و باور تحلیلگران این بود که کشور برخوردار از بیشترین ذخایر مواد خام و کالاهای استخراج شده از زمین، قدرت مسلط خواهد بود، هم اینک اغلب کشورهای پیشرفته جهان، کمتر از موهبت منابع طبیعی برخوردار هستند. مثلا ژاپن صنعت زغال سنگ خود را تعطیل کرد و اساسا سنگ آهن، بوکسیت یا نفت ندارد و به جز برنج بیشتر مواد غذایی خود را وارد میکند.
اما ژاپن از سرمایههای انسانی فراوان برخوردار است و همین باعث تفاوت آن با دیگر کشورها میشود. همین دلایل برای ایالات متحده نیز موثر و قابل توجه هستند. البته این موضوع را هم نباید فراموش کرد که تمام کشورها اگر بخواهند هم توان تولید همه چیز را در داخل کشور ندارند، پس در این مورد بهترین اقدام، پیدا کردن بهترین موارد برای تولید است که توان رقابت در بازارهای جهانی را هم داشته باشد.
نگاهی به ایراناز گذشتههای دور این احساس که ایرانی میتواند به یک قدرت منطقهای و جهانی تبدیل شود در ایرانیان وجود داشته بخصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این حس در وجود تک تک ما بوده است. اما اینکه این احساس در چه مدتی در قالب فعالیتهای عینی، عملیاتی و اجرایی شود مهم است.
البته اینکه روند اجرایی شدن این احساس طی چه مراحلی و با چه روندی طی شود هم از نکات دیگری است که مهم است. باید قبول کنیم که کشور ایران جزو غنیترین کشورهای جهان از لحاظ منابع طبیعی محسوب شده و همچنین دارای بیشترین قشر جوان و تحصیلکرده در منطقه است.
امروزه در کشور ما تولید در ابتدای راه خود قرار دارد. امروز، ما میدانیم که با سند چشمانداز 20 ساله باید در ظرف بیست سال آینده ایرانمان را به بالاترین رتبه علمی و اقتصادی در منطقه برسانیم. برای رسیدن به موفقیت ترسیم شده در سند چشمانداز و دستیابی به تمدن بزرگ ایران اسلامی، به نگاه عمیقتر و دقیقتری نیاز داریم که اولا بدانیم به کجا میرویم و ثانیا اینکه چه چیزی را میخواهیم بدست بیاوریم.
اگر قرار است که تولید کنیم باید بدانیم که چه چیزی را باید تولید کنیم و از کدامیک از روشهای تولیدی موجود بهره ببریم. و یا اینکه به طور کلی کدامیک از مراحل تولید را در کشور ایجاد کنیم و کدامیک را در خارج از مرزها انجام دهیم. با کنار گذاشتن تفکرات قدیمی باور کنیم که در عصر انقلاب فناوری اطلاعات قرار داریم و بدون حساسیتهای صنفی بررسی کنیم که برای رسیدن کشور به رشد اقتصادی مطلوب چه روشی کارآمدتر و کدام نحوه تولید بهتر و جوابگوست.